شریعتی، اتحاد شیعه و سنی و فرقه گرایی در خاورمیانه

شریعتی هنوز هم پر مناقشه است. او همچنان سئوال برانگیز است. چرا که سئوال ها  و دغدغه های او پر مناقشه بوده اند. روشنفکر  را تنها به یافته هایش نمی سنجند به سئوالاتش نیز می سنجند. بسیاری از مسائلی که شریعتی مطرح کرد هنوز هم سئوال های جامعه امروز ما هستند به خصوص جایی که از اهمیت اتحاد شیعه و سنی سخن می گوید.

در روزهایی که عراق را آتش افراط گرایی فرا گرفته و منطقه بعد از بهار عربی شاهد جولان افراط گرایان شده‌است و مصر به دوران نظامی گری برگشته و لیبی دستاویز ناامنی شده و جنگ داخلی سوریه همچنان ادامه دارد؛ یک بار دیگر توجه به آموزه های شریعتی در مورد ضرورت اتحاد میان شیعه و سنی ضروری است. اتحادی که می تواند یکی از بناهای اصلی منافع ملی ایران باشد. چرا که هر اقدامی که شکاف میان اقلیت های مذهبی و شیعه اکثریت را بیشتر کند اقدامی ضد منافع ملی ایران است؛ به خصوص در مقطعی که آتش افراط گرایی می تواند خاورمیانه را در جنگی سخت و جبران ناپذیر غرق کند .

واقعیت این است که به رغم خوش بینی های اولیه به بهار عربی،  در سیر حوادث سخت و تامل برانگیز، نزاع های فرقه ای افزایش یافته است. نزاع هایی که می تواند به همان میزان که خاورمیانه را از گفتمان آزادی دور کند آن را به گفتمان امنیتی و نظامی نزدیک کند. نزاع های فرقه ای و مذهبی در صورت وسیع شدن این پتانسیل را دارند جنبش های دموکراسی خوهانه در خاورمیانه را به محاق برند و محافظه کاران را تقویت کنند.

اما اتحادی که شریعتی از شیعه و سنی می گفت بر مبنای حفظ هویت ها و به رسمیت شناختن تفاوت هاست. این اتحاد با گفتمانی که تلاش دارد صورت مساله را به کلی پاک کند متفاوت است. گفتمان اتحاد شیعه وسنی شریعتی بر مبنای تکثر قرار گرفته یعنی به گفته خود او قرار نیست تشیع و تسنن یکی شوند بلکه قرار شیعه و سنی بر حول محور خواسته هایی مشترک متحد شوند. به رسمیت شناختن هویت ها نیز بر این مبنا قرار می گیرد که زمینه آزادی مناسک و ابراز عقاید برای هر مذهبی فراهم باشد. در نتیجه اتحاد شیعه و سنی در نظر شریعتی ممکن است اما یکی شدن آنها و انحلال هویتی یکی در دیگری٬ نه مفید و نه ممکن است: ” اگر هم یکی بشوند معلوم می‌شود یا به زور یکی شده‌اند و یا به خاطر این که هیچ کدامشان هیچ‌چیز نبودند، یکی شده‌اند، یعنی هیچ یک از موازین عقلی واقعاً دستشان نبوده است، و روی چیزهایی که نمی‌شناختند بطرف باج داده‌اند. حالا ما این مسئله را به نفع شما کنار می‌گذاریم و او هم به نفع ما کنار می‌گذارد، معامله جوش می‌خورد!امکان ندارد که یک آدم متفکر [یک ایده را] براساس یک اعتقادی که با فکرش و منطقش کشف کرده و انتخاب کرده، کنار بگذارد. آخر چه جوری می‌شود کنار گذاشت؟ تصمیم بگیریم از روز دوشنبه یک جور دیگر بفهمیم؟! کمتر بفهمیم؟! اندازه رفیقمان بفهمیم!« وحدت در تفکر» محکوم است، اما وحدت میان «شیعه» و «سنی» نه تنها ممکن است، نه تنها معقول است، بلکه وظیفه انسانی مان -بالاتر از وظیفه و فوری‌تر از وظیفه منطقه‌ای‌مان و وظیفه زمانیمان و حتی وظیفه فرقه‌ای‌مان- است، و این وحدت بدیهی‌تر است. بنابراین باز تکرار میکنم: وحدت میان «تشیع» و «تسنن» نه ممکن است و نه معقول است؛ مرگ تفکر علمی در میان تسنن و در میان تشیع، هر دو، است. اما وحدت «شیعه» و «سنی» هم ممکن است و هم معقول و هم مسئولیت و تعهد ما این است. ” (علی‌شریعتی/ علی، بنیان‌گذار وحدت/ ۱۳۵۰)

شریعتی نسبت به آزمودن بیهوده راهی هشدار می دهد که نتیجه ای در بر ندارد. انسان ها را نمی توان از هویت هایشان جدا کرد. مناسک، سنت ها و ایین ها بخشی جدایی ناپذیر از وجود هر جمعیتی هستند. کشتن تنوع و تلاش برای یکدست کردن همه نه تنها امکان ناپذیر است بلکه می تواند جامعه را به سمت تندروی نیز سوق دهد. اهل سنت بزرگترین اقلیت مذهبی در کشور است که پیروان آن در سال های گذشته با محدودیت های فراوانی روبرو بوده اند. به رغم همه محدودیت ها صدایی که از سوی  اهل تسنن در ایران بلند شده صدای میانه روی بوده است. وجود شخصیت های میانه رویی که قبل از سنی بودنشان خود را ایرانی تعریف کرده اند باعث شده نه تنها سنی ها درفرآیند دموکراسی خواهی کشورفعالانه مشارکت کنند بلکه از ایجاد عرصه ای برای بروز و ظهور جریانات تندرو نیز جلوگیری کرده اند. بر همین مبناست که در ایران القاعده ایرانی ظهور پیدا نکرده و یا مدل داعش ایرانی بسیار دوز از ذهن است. این میانه روی شاید مرهون تلاش های اصلاح گران مذهبی چون شریعتی هم باشد که تلاش کردند برای مسئله اتحاد شیعه و سنی راه حل دهند و چهر ه ای عقلانی و رحمانی از دین عرضه کنند یا  می تواند نتیجه همراهی جامعه مدنی ایران با اهل سنت و اقلیت های مذهبی برای طرح مطالباتشان در عرصه عمومی باشد. می تواند از بنیان های محکم ایرانیت در ایران و نقش آن در تحکیم اتحاد میان مذاهب ناشی شود.

اما هر چه هست باید یک بار دیگر مسئله ای که شریعتی سالیان پیش طرح کرده را بازخوانی کرد. تحولات منطقه ضرورت بازخوانی اتحاد شیعه و سنی در ایران را بیشتر کرده است. وظیفه جامعه مدنی ایران است که در برابر هر اقدامی که تفرقه مذهبی را شعله ور کند بایستد. دفاع از آزادی های مذهبی اقلیت ها باید همچنان در ردیف مطالبات جامعه مدنی ایران قرار بگیرد. سیاست تبعیض علیه اهل تسنن بیشتر از گذشته باید نقد شود و در راستای تخفیف شکاف مرکز و پیرامون قدم برداشته شود.

جامعه ایران جامه ای متکثر است.از مذاهب مختلفی شکل گرفته هر مذهبی محدوه ای از مناسک خاص خود را دارد و آزادی برای اجرای این مناسک نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. در نتیجه دفاع از آزادی های مذهبی در ایران همچنان باید به عنوان یک مسئله مطرح باشد. مهم این نیست که چه میزان در ایران شیعه باشند چه میزان سنی مهم این است که آزادیهای مذهبی و سیاسی و اجتماعی هر جمعیت و مذهبی تضمین شود.رمز تاکید شریعتی بر اتحاد شیعه وسنی نیز بر این اساس است. اتحادی که در دل یک تکثر به وجود می آید.

ضرورت تقویت اتحاد شیعه و سنی بیش از پیش آشکار شده است. به خصوص وقتی که منطقه به سوی جنگ های فرقه ای گام بر می دارد. حتی اگر گرایش های تندرویی در حاکمیت تلاش کنند با اقدامات تحریک آمیز فضای شیعه و سنی را رادیکالیزه کنند وظیفه جامعه مدنی ایران، نواندیشان دینی و فعالان سیاسی و مدنی است حقوق اهل سنت را در عرصه عمومی بیشتر مطرح کنند.

دفاع از حقوق آنها توجه به آزادی مناسکشان ترجمانی دقیق از منافع ملی ایران است.  در نتیجه همان گونه که شریعتی گفته می توان با حفظ هویت ها و پذیرش تکثر متحد بود و در برابر هر گونه فرقه گرایی ایستاد.

مطالب مرتبط

صدیقه وسمقی

در اصطلاح سیاسی، انقلاب یعنی تغییر رژیم، تغییر نظام سیاسی با خیزش و قیام مردم. وقتی تغییر یک رژیم سیاسی ضرورت پیدا می‌کند، مسلما خوب است که چنین تغییری صورت بگیرد

د. هاني الروسان | مترجم: علی سرداری

اشتیاق ناگهانی واشنگتن به دمشق و تعداد ابتکارات حسن‌نیت ایالات متحده در قبال دولت جدید سوریه، و همچنین ازسرگیری گفتگوها با حماس برای انعقاد یک توافق واقعی – این بار برای تبادل اسرا و آتش‌بس – ما را به این باور می‌رساند که ممکن است روزی آمریکا پشیمانی شدید خود را از اقدام شنیعش در آزار و اذیت القاعده و مهم‌ترین شاخه‌های آن، یعنی جنبش داعش، نشان دهد؛ جنبشی که چیزی جز تجسم مادی فلسفه ساموئل هانتینگتون در مورد «برخورد تمدن‌ها» نبود. این تجسم شتاب‌زده پدید آمد تا آثار حماقت یا خطای شاگردش، فرانسیس فوکویاما، درباره «پایان تاریخ» را از بین ببرد، مفهومی که به نظر می‌رسد نزدیک‌تر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم.

مطالب پربازدید

مقاله