ملی مذهبی _ آن چه که اخیرا در ارومیه رخ داده بار دیگر بر لزوم اهمیت فرهنگ شهروندمداری تاکید دارد؛ این فرهنگ سوژه را نه قوم که شهروند تعریف می کند. گفتمان ایران شهروندمدار از تعلقات قومی، از رسوم و زبان و آیین هایی که کمک به همبستگی و صلح بکنند؛ دفاع میکند اما محور را ” شهروند صاحب حق و مسئولیت” تعریف میکند. پس شما پیش از آنکه کرد یا ترک یا لر باشید، شهروند ایرانی هستید. اتفافا تاکید بر تمرکززدایی از قدرت و تقویت حاشیه ها و توزیع عادلانه ثروت در استانهای محروم در راستای شوکت بخشیدن به شهروندی است که باید خود را از آوار تعصبات قومی قبیله ای، فقر و محرومیت بیرون بکشد و در مقام شهروند صاحب کرامت، صاحب فردیت به رسمیت شناخته، صاحب حق اجتماع و تشکل یابی شناسایی کند..
سلاح شهروند، نه چماق که کلمه است. ایده آل ترین وضعیت برای حکومتهای دیکتاتوری، همین دعواهای حیدری نعمتی است و سخت ترین وضعیت برای مستبدین، جنبشهای همگانی با رویکرد شناسایی شهروند است. برای همین جنبش سبز و جنبش “زن، زندگی، آزادی” به شدت سرکوب شدند چون ایده محوری این جنبشها، شهروند صاحب حق بود. وقتی در خیابانهای ایران فریاد زدند ” آذربایجان یاور کردستان” ” از تهران تا زاهدان؛ جانم فدای ایران” حاکم هراسناک شد و بر شدت سرکوب افزود.
گفتمان ایران شهروندمدار با عطف به تمرکززدایی از قدرت با بسط ایده تحزب؛ انجمنهای مدنی؛ انجمنهای جماعت محور، تقویت ایده شوراها،…پادزهر دو بالی است که همدیگر را تقویت میکنند: اقتدارگرایی و واگرایی. طالبان استبداد هم در حکومت و هم در اپوزیسیون از ” قوم گرایی” برای زدن دموکراسیخواهی نهایت استفاده را خواهند کرد. یکی برای تضعیف جنبشهای مدنی سراسری و ترویج خفقان از اختلافات قومی سود خواهد برد و دیگری برای توجیه گفتمان اقتدارگرا؛ ابرانسان، پدر، چوپان چوب به دست.
ایستادن بر واحد “قوم” به جای “شهروند” به تقویت این دو گرایش خطرناک برای ملت ایران کمک خواهد کرد. از این رو نقش نخبگان و شهروندانی که توسعه ایران را در صورتی متوازن در به رسمیت شناختن تکثر در بستر همبستگی می دانند در مهار آتش فرقه گرایی مهم است؛ به خصوص وقتی حکومت برنده اصلی جنگ شهروند با شهروند است. توسعه متوازن ایران نه در سرکوب و نه در واگرایی که در همبستگی در عین تکثر با ایستادن بر واحد “شهروند” امکان تحقق دارد؛ این وضعیت ایده آل صلح است؛ غیر از این جنگ است؛ چه حاکم دیکتاتور و چه دعوای قومی نشانههایی مهم از وضعیت جنگی اند. نفی واگرایی و اقتدارگرایی لازم و ملزوم اند؛ این دو با هم نفس میکشند.