د. عبد الله خليفة الشايجي */ مترجم : علی سرداری

افول آمریکا و ویژگی ها و چالش های شکل دادن به خاورمیانه جدید

ملی مذهبی _ ایالات متحده و ایران سه دور مذاکره با میانجیگری عمان برگزار کرده‌اند که در آن واشنگتن به دنبال محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران و تهران به دنبال لغو تحریم‌های اقتصادی است.

مذاکرات در ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در مسقط آغاز شد و پس از آن دور دوم در رم، ایتالیا و دور سوم دوباره در مسقط برگزار شد. دو هیات در اتاق‌های جداگانه در مسقط و رم مذاکراتی را برگزار کردند. واشنگتن با اشاره به دیدار کوتاهی که بین روسای دو هیات، استیو ویتکوف، فرستاده آمریکا و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در دور اول مذاکرات صورت گرفت، اظهار داشت که این مذاکرات هم غیرمستقیم و هم مستقیم بوده است.

پیشینه مذاکرات

در جریان دیدار دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در کاخ سفید در روز ۷ آوریل، ترامپ اعلام کرد که «مذاکرات مستقیم» بین واشنگتن و تهران «در بالاترین سطح» در حال انجام است.

تهران در آن زمان این خبر را تکذیب کرد اما ترامپ از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری خود، بر تمایل خود برای انعقاد یک توافق هسته‌ای جدید با ایران تأکید کرده و در صورت عدم توقف برنامه غنی‌سازی اورانیوم، ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است.

توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ سطح غنی‌سازی اورانیوم مجاز ایران را ۳.۷۶ درصد تعیین کرد که برای یک برنامه غیرنظامی کافی است. با این حال، تهران از سال ۲۰۱۹ و پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای، نرخ غنی‌سازی خود را دو برابر کرد و به ۶۰ درصد خالص رسید. در مارس ۲۰۲۵، ترامپ نامه‌ای به علی خامنه‌ای، رهبر ایران، فرستاد و از او خواست که پای میز مذاکره بیاید و او را از تحریم‌های بیشتر و حملات نظامی گسترده، از جمله حملاتی که تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار می‌دهند، برحذر داشت.

اگرچه واکنش اولیه خامنه‌ای رد مذاکره تحت تهدید بود، اما او بعداً موضع خود را تغییر داد و با مذاکره غیرمستقیم با ایالات متحده، از طریق میانجیگری عمان، موافقت کرد.

این در حالی است که اکنون هفته‌هاست که ایالات متحده در چارچوب جنگی که علیه گروه انصارالله (حوثی‌ها) در یمن و تشدید احتمالی تنش علیه ایران در پیش گرفته، در تلاش برای تقویت قابلیت‌های نظامی خود در منطقه است.

در اوایل ماه آوریل، واشنگتن بمب‌افکن‌های B-2 را به اقیانوس هند اعزام کرد تا به ایران هشدار دهد و آن را به مذاکره بر سر برنامه هسته‌ای‌اش ترغیب کند.

بمب‌افکن‌های B-2 می‌توانند بمب‌های سنگرشکن حمل کنند و تأسیسات هسته‌ای ایران را در اعماق کوه‌ها هدف قرار دهند.

پس از دور اول مذاکرات، واشنگتن ناو هواپیمابر یو اس اس کارل وینسون و گروه ضربت آن را به دریای عرب اعزام کرد و به ناو هواپیمابر یو اس اس هری اس ترومن پیوست تا فشار بیشتری بر تهران وارد کند.

ایران همچنین در نتیجه سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه آن از سال ۲۰۱۸، با تحریم‌های شدید اقتصادی روبرو است که شامل ممنوعیت خرید نفت از سایر کشورها نیز می‌شود. این امر منجر به کاهش صادرات نفت ایران، خروج شرکت‌های خارجی از کشور و سقوط ارزش پول ملی آن شده است که تقریباً ۹۰ درصد از ارزش خود را در برابر دلار آمریکا از دست داده است. علاوه بر این، این کشور در زمستان 2024-2025 با بحران سوخت و برق روبرو خواهد شد.

اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد که طبق خواسته اسرائیل، گزینه نظامی را علیه برنامه هسته‌ای ایران دنبال کند، با چالش‌هایی روبرو خواهد شد.

در مقابل، اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد که گزینه نظامی را – آنطور که اسرائیل خواستار آن است – علیه برنامه هسته‌ای ایران دنبال کند، با چالش‌هایی روبرو خواهد شد.

از یک سو، رویکرد سیاست خارجی ترامپ مبتنی بر اجتناب از جنگ‌های غیرضروری است که ارتباط مستقیمی با امنیت ملی آمریکا ندارند. از سوی دیگر، تردیدهایی پیرامون توانایی هرگونه اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل، یا اقدام مشترک بین آنها، برای نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد. این حمله می‌تواند به طور موقت برنامه را غیرفعال کند و «زمان گریز» برای ساخت بمب هسته‌ای را به تأخیر بیاندازد.

هرگونه اقدام نظامی علیه ایران می‌تواند به اخراج بازرسان سازمان ملل منجر شود و روند تبدیل آن به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای را تسریع کند.

سه دور مذاکره

دور اول مذاکرات در مسقط بر تعیین مسیر و قالب مذاکرات متمرکز بود، در حالی که دور دوم در رم بر ایجاد چارچوبی برای چگونگی پیشبرد مذاکرات متمرکز بود و به گفته عراقچی، دو طرف توافق کردند که تدوین چارچوبی برای یک توافق هسته‌ای احتمالی را آغاز کنند و یک مقام آمریکایی مذاکرات را «پیشرفت بسیار خوبی» توصیف کرد.

در ۲۳ آوریل، نشستی در سطح کارشناسان در مسقط بین دو کشور برگزار شد که یک مقام ایرانی آن را «دشوار، پیچیده و جدی» توصیف کرد.

در ۲۶ آوریل، دور سوم دوباره در مسقط برگزار شد که طی آن، به گفته عراقچی، دو طرف نکات کتبی را رد و بدل کردند و «بحث‌های عمیق‌تر و مفصل‌تری» انجام دادند. یک مقام ارشد دولت آمریکا این مذاکرات را «مثبت و سازنده» توصیف کرد.

اگر چه دو طرف توافق کردند که دور چهارم مذاکرات را در رم در تاریخ ۳ مه ۲۰۲۵ برگزار کنند، اما به گفته وزیر امور خارجه عمان، این دور به دلایل لجستیکی به تعویق افتاد و تاریخ جدید بعداً مشخص خواهد شد. به نظر می‌رسد این تعویق به دلیل تحریم‌های جدیدی بوده است که در تاریخ ۳۰ آوریل توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده علیه شرکت‌هایی که به گفته این وزارتخانه با تهران مرتبط هستند و در تجارت غیرقانونی نفت و پتروشیمی ایران دست دارند، اعلام شد.

روز بعد، یک روز قبل از دور چهارم مذاکرات، پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، ایران را به حمایت از حوثی‌ها در یمن متهم کرد و تهدیدهایی علیه این کشور مطرح کرد. با این حال، بعید است که این تعویق و تشدید تنش منجر به فروپاشی مذاکرات شود؛ هر دو به دنبال جلوگیری از افتادن در ورطه جنگ هستند.

ابهام در رویکرد آمریکا

هدف استراتژیک کلی که بارها توسط ترامپ تکرار شده، از پاسخ به این سوال طفره می‌رود که آیا ایالات متحده همزیستی با واقعیتی را می‌پذیرد که در آن ایران بتواند اورانیوم را غنی‌سازی کند، صرف نظر از سطح غنی‌سازی، که در صورت تصمیم، آن را قادر به تولید سلاح هسته‌ای می‌کند.

این سناریو در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با ایران و سپس زمانی که ترامپ از آن خارج شد، وجود داشت و این توافق به ایران اجازه داد تا زیرساخت‌ها و تأسیسات هسته‌ای و همچنین سانتریفیوژهای خود را حفظ کند.

از این منظر، برخی از مقامات دولت ترامپ استدلال می‌کنند که برنامه هسته‌ای ایران باید کاملاً برچیده شود؛ این همان چیزی است که نتانیاهو نیز خواستار آن است و اصرار دارد که تنها توافقی که اسرائیل خواهد پذیرفت، برچیدن این برنامه است، مشابه آنچه «با نظارت و اجرای آمریکا»در سال ۲۰۰۳ در لیبی اتفاق افتاد و اگر این اتفاق نیفتاد، به «گزینه نظامی» متوسل خواهد شد.

از سوی دیگر، کسانی در دولت ترامپ هستند که معتقدند این گزینه غیرواقع‌بینانه است و ایران نمی‌تواند آن را بپذیرد. اگر واشنگتن بر این شرط اصرار ورزد، ترامپ مجبور خواهد شد با ایران جنگ به راه بیندازد، همانطور که بارها تهدید به انجام آن کرده است.

مشخص است که بحث‌ها در دولت ترامپ در مورد ایران هنوز ادامه دارد اردوگاه اول که به اولویت راه‌حل دیپلماتیک اعتقاد دارد، حتی اگر مستلزم حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای محدود و به‌شدت کنترل‌شده ایران باشد، شامل جی. دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور، هگزت، وزیر دفاع و ویتکاف می‌شود.

اما گروه دومی به مقامات دولت ترامپ اطلاع داد که اصرار بر برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران به معنای عدم دستیابی به توافق است و بنابراین گزینه جایگزین، حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران است که پیامدهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی آن برای منافع آمریکا خواهد بود..

ایران بر حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم تأکید دارد، اما حاضر است محدودیت‌های خاصی را در این زمینه بپذیرد.

اردوگاه دوم که خواستار برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است، شامل مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، مایک والتز، مشاور امنیت ملی (که اخیراً توسط ترامپ اخراج شد) و سناتور لیندسی گراهام، از نزدیکان ترامپ، می‌شود.

این گروه معتقدند که حفظ برنامه و تأسیسات هسته‌ای ایران، ترامپ را در معرض انتقادات قابل توجه ای قرار خواهد داد. او در حال «تکرار اشتباه» دولت باراک اوباما است، اشتباهی که ترامپ پیشتر آن را «فاجعه» توصیف کرده بود.

این تیم همچنین می‌گوید که ایران از همیشه ضعیف‌تر است؛ به دلیل خساراتی که اسرائیل به توانایی‌های متحدانش (به‌ویژه حزب‌الله لبنان) وارد کرده، سقوط رژیم بشار اسد در سوریه و حملاتی که علیه حوثی‌ها در یمن انجام می‌شود.

این افراد معتقدند که ایران امروز شکننده‌تر از گذشته است، که نتیجه تحریم‌های اقتصادی سختگیرانه آمریکا علیه آن، تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه و موفقیت اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۴ در نابودی پدافند هوایی استراتژیک تهران در جریان حمله به آن است. این بدان معناست که سایت‌های حساس هسته‌ای و نظامی آن در برابر هرگونه حمله‌ای در آینده بسیار آسیب‌پذیر خواهند بود.

آن چه نشان‌دهنده اختلاف نظر در دولت ترامپ در مورد این موضوع این است که ویتکوف در ۱۴ آوریل، پس از دور اول مذاکرات، اظهار داشت که او اجازه دادن به ایران برای ادامه غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۳.۶۷٪ مورد نیاز برای یک برنامه انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز را رد نمی‌کند، مشروط بر این که تأیید شود که ایران موشک‌های بالستیک قادر به حمل سلاح‌های هسته‌ای تولید نمی‌کند یا ماشه‌هایی تولید نمی‌کند که می‌توانند بمب‌های هسته‌ای را منفجر کنند. با این حال، او یک روز بعد اظهارات خود را پس گرفت و تأکید کرد که «ایران باید غنی‌سازی هسته‌ای و برنامه تسلیحاتی خود را متوقف و از بین ببرد.»

این چیزی است که ایران قاطعانه آن را رد می‌کند. روبیو پا را فراتر می‌گذارد و تأکید می‌کند که ایران باید تحت هرگونه توافقی با ایالات متحده، غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و فقط مجاز خواهد بود «آن چه را که برای یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی نیاز دارد، وارد کند.»

ایران بر حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم تأکید دارد، اما حاضر است محدودیت‌های خاصی را در این زمینه بپذیرد. این کشور اصول مورد نظر خود در توافق هسته‌ای را در نکات زیر مشخص کرد:

1)این توافق باید شامل لغو تحریم‌های اعمال شده علیه ایران باشد

2)دریافت تضمین‌های قابل اعتماد از ترامپ مبنی بر اینکه او دوباره از توافق هسته‌ای خارج نخواهد شد، همانطور که در سال 2018 این کار را کرد

3)این که این توافق شامل برچیدن کامل زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، از جمله سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم، یا توقف کامل غنی‌سازی، یا کاهش ذخایر اورانیوم غنی‌شده به پایین‌تر از سطوح توافق‌شده در توافق‌نامه 2015 نمی‌شود.

4)این که مذاکرات شامل برنامه موشکی ایران که تهران آن را خارج از محدوده هرگونه توافق هسته‌ای می‌داند، نمی‌شود.

5)ایالات متحده باید در طول مذاکرات به اسرائیل فشار بیاورد تا از تهدید حمله به ایران خودداری کند.

هم در ایران و هم در ایالات متحده، لحنی از خوش‌بینی محتاطانه وجود دارد؛ اساس این امر، تمایل آنها به اجتناب از جنگ است.

به گفته یک مقام ایرانی، ایران در جریان «مذاکرات غیرمستقیم در عمان» احساس کرد که واشنگتن نمی‌خواهد ایران تمام فعالیت‌های هسته‌ای خود را متوقف کند و این می‌تواند زمینه مشترکی برای شروع مذاکرات عادلانه فراهم کند. در عوض، ایران احتمال ایجاد یک شرکت مشترک برای مدیریت تأسیسات غنی‌سازی هسته‌ای خود را مطرح کرده است، گزینه‌ای که به دولت ترامپ اجازه می‌دهد اعلام کند که توافقی متفاوت از توافق دولت اوباما منعقد کرده است. وزیر امور خارجه ایران از ایالات متحده خواست تا در برنامه هسته‌ای کشورش سرمایه‌گذاری کند و به عنوان یک اقدام امنیتی اضافی به ساخت ۱۹ راکتور هسته‌ای کمک کند. یک مقام ارشد ایرانی همچنین اظهار داشت که کشورش آماده است تا ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را به روسیه یا کشور دیگری منتقل کند، همانطور که در اوایل سال ۲۰۱۶، زمانی که توافق هسته‌ای دوران اوباما اجرایی شد، این کار را انجام داد.

نتیجه‌گیری

با توجه به اختلافات و عدم توافق‌های مداوم بین واشنگتن و تهران در مورد این توافق و مفاد آن، تعیین اینکه آیا آنها قادر به دستیابی به یک توافق هسته‌ای جدید خواهند بود یا خیر، دشوار است.

با این حال، می‌توان گفت که لحنی وجود دارد که حاکی از خوش‌بینی محتاطانه از هر دو طرف است؛ اساس این امر، تمایل آن ها به اجتناب از جنگ است و به نظر می‌رسد برجسته‌ترین مسئله در مذاکرات این باشد که آیا به ایران اجازه داده می‌شود تأسیسات هسته‌ای خود و توانایی غنی‌سازی اورانیوم را حتی تا سطوح مورد نیاز یعنی ۳.۶۷٪ برای تولید انرژی غیرنظامی حفظ کند یا خیر.

ترامپ از درون دولت خود و از سوی اسرائیل تحت فشار است تا به توافقی مشابه آن چه در دولت اوباما منعقد شد، بازنگردد و با این حال، کسانی هستند که اقدامات اضافی برای بهبود توافق را پیشنهاد می‌دهند، که ممکن است شامل نظارت سختگیرانه‌تر بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران، سرمایه‌گذاری‌های مشترک برای مدیریت تأسیسات هسته‌ای و دائمی کردن پادمان‌های ایران باشد.

در مقابل، ایران خود را در موقعیت آسیب‌پذیرتری نسبت به قبل از اکتبر ۲۰۲۳ می‌بیند، که با افزایش نارضایتی عمومی از تأثیر شدید تحریم‌های اقتصادی بر سطح زندگی ایرانیان تشدید شده است. بنابراین، بیشتر مشتاق است به توافق هسته‌ای‌ای برسد که خطوط قرمزش را نقض نکند.

در این بین اما عامل اسرائیل همچنان پابرجاست و نتانیاهو اصرار دارد که هرگونه توافقی با ایران باید شامل برچیدن تأسیسات آن، انتقال تجهیزات هسته‌ای آن به خارج از کشور و ممنوعیت کامل غنی‌سازی باشد.

نتانیاهو همچنین بر پایان دادن به برنامه موشک‌های بالستیک ایران و توقف حمایت ایران از حزب‌الله، حوثی‌ها و جنبش‌های مقاومت فلسطین اصرار دارد، خواسته‌ای که تهران آن را رد می‌کند. از سوی دیگر اکنون اطلاعاتی در مورد فشار دولت اسرائیل بر واشنگتن برای اجازه دادن به آن برای انجام اقدام نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران، حتی اگر محدود باشد، به بیرون درز می‌کند. با این حال، دولت ترامپ تا زمانی که هنوز احتمال دستیابی به توافق وجود دارد، از انجام این کار خودداری می‌کند.

 

منبع: العربی الجدید / این مطلب از جانب مرکز تحقیقات و مطالعات سیاسی عرب تهیه شده است

ترجمه: علی سرداری

مطالب مرتبط

کودکان و سالمندان شدیداً در برابر اخبار جنگ آسیب‌پذیرند

در شرایط فعلی لطفا به این نکته توجه کنید که کودکان شدیداً در برابر اخبار جنگ و اضطرابش، بی‌دفاع‌ و آسیب‌پذیرند و این موضوع در مورد سالمندان هم صدق می‌کند.
لطفا به نکات گفته شده توجه ویژه‌ای داشته باشید:

فقدان یک جنبش صلح

در این وضعیت چه می‌توان کرد؟ طرفداران رژیم ایران و رژیم اسرائیل مشکلی در پاسخ‌دهی به این پرسش ندارند. پاسخ‌هایشان از پیش آماده است. جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد.
به مسئله‌ی از زاویه‌ی مهم دیگری هم بنگریم: در فرهنگ سیاسی ما حساسیت نسبت به مسئله‌ی جنگ پایین است. چیز چندانی علیه جنگ در توشه‌ی ادبی و نظری و سنت کنشگری سیاسی خود نداریم.

هادی کحل زاده

زمان آن فرا رسیده است که محدودیت های دیپلماسی فقط تحریم ها را به رسمیت بشناسیم و تعامل اقتصادی را به عنوان پایه و اساس یک استراتژی موثرتر ایران برای امنیت پایدار و ثبات دیپلماتیک در اولویت قرار دهیم

مطالب پربازدید

مقاله