لميس أندوني | مترجم: علی سرداری

آیا مرزبندی اتحاد عربی و اسرائیلی ناتو آغاز شده است؟

اگر آنچه توسط وب‌سایت آمریکایی اکسیوس، نزدیک به منابع اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا، درباره دیدار مقامات نظامی اسرائیل و عرب در بحرین منتشر شده، صحت داشته باشد، ما وارد مرحله جدیدی از پرتاب فلسطینی‌ها شده‌ایم. به گزارش خبرنگار اسرائیلی این وب سایت، باراک دیوید، رئیس ستاد کل اسرائیل، هرزی هالوی، ژنرال هایی را از کشورهای عربی برای هماهنگی نظامی بین طرف های ذیربط تحت نظارت آمریکا منصوب کرد. پس از “موفقیت همکاری کشورهای عربی در سرنگونی پهپادهای ایرانی برای جلوگیری از رسیدن آنها به اسرائیل” در شب 13 آوریل نویسنده این سطور در مقالاتی در العربی الجدید مطرح کردکه واشنگتن در «همکاری اعراب» فرصتی برای شروع گام های عملی در ایجاد اتحاد نظامی اعلام شده اعراب و اسرائیل تحت عنوان مقابله با تهدید ایران یافته است. واضح است که این امر تحت رهبری فرمانده منطقه مرکزی ارتش ایالات متحده، مایکل (اریک) کوریلا آغاز شده است.

نشست منامه شاید اولین جلسه در نوع خود نباشد، اما آنچه قابل توجه است این است که تصمیم گرفته شد این خبر به “اکسیوس” درز کند تا واقعیت جدیدی را بر کسانی که آن را در جهان عرب پذیرفته یا نپذیرفته اند، تحمیل کند. همدستی و شکست پس از سلسله کشتارهای مداوم اسرائیل علیه فلسطینیان، واشنگتن را تشویق کرد که دیگر در برابر عمل انجام شده اوضاع را پنهان نکند، تا جایی برای عقب نشینی نزد مردم و افکار عمومی باقی نماند. قصد تشکیل یک ائتلاف نظامی رسمی اعراب و اسرائیل مشخص است، اما به نظر می رسد زمان آن هنوز فرا نرسیده است که توافق رسمی و محرمانه به مرحله فعال سازی عمومی وارد شود . به ویژه پس از آن که وحشیگری اسرائیل در جنگ باعث شد که دولت آمریکا تمایزات اخلاقی خود را که مدتهاست سعی در گسترش آن در غرب داشته است، از دست بدهد. علاوه بر این، مرزبندی این اتحاد، توجه غرب را به ایران معطوف می‌کند و نه اسرائیل را که تهدیدی راهبردی برای منطقه است و به این ترتیب جنایات اسرائیل به یک رویداد گذرا و بدون تبعات راهبردی تبدیل می‌شود

آنچه امریکا و اسرائیل لازم دارد اقدامات علنی است که کشورهای مشارکت کننده را در شرایطی قرار دهد که با تحمیل یک امر انجام شده جایی برای عقب نشینی در مقابل مردم باقی نماند.
پوشش خبری Axios از این رویداد برای کسانی است که این خبر را فاش کردند، زیرا این پیامی برای اطمینان خاطر به اسرائیلی‌ها است که آمریکا برای دستیابی به اتحاد عمومی جدی است و همچنین هدف آن تسریع در تکمیل اپیزود رسمی عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل است. بخصوص که همان سایت گزارش داد که مقامات عربستان سعودی در آن جلسه که نمایندگانی از امارات، مصر و اردن با رئیس ستاد ارتش اسرائیل حضور داشتند، نیز حضور داشته است. دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، حتی اگر یک معاهده صلح بین عربستان سعودی و اسرائیل قبل از روند رای‌گیری در نوامبر آینده منعقد نشود ، علاقه‌مند به نشان دادن مراحل عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل است تا در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی به وی کمک کند.
همانطور که انتظار می رفت، هیچ یک از کشورهای مربوطه خبر این نشست را تایید یا تکذیب نکردند، اما فشار بر ریاض و امان شدیدتر خواهد بود، اولی به منظور برداشتن گام های جدید عادی سازی و دومی به دلیل نقش محوری آن از یک موضع عملی، چون نزدیکترین به دولت صهیونیستی، یعنی در خط رویارویی است. ماشین تبلیغاتی رژیم صهیونیستی نیز با تبلیغ ان که اردن کشوری مورد تهدید ایران و نیازمند حمایت دو کشور آمریکایی و اسرائیلی است، بر اردن تمرکز کرده است . از زمان اظهارات ایران علیه مشارکت اردن در سرنگونی پهپادهای این کشور و علیرغم اینکه امان رسما تلاش کرده است با ایران تنش نداشته باشد، لحن آمریکایی ها و صهیونیستها از تهدید استراتژیک ایران برای اردن صحبت می کنند. و ما اینجا و آنجا با درخواست‌هایی برای تقویت نظامی اردن توسط امریکا و حتی لزوم استقرار موشک‌ها و تسلیحات در جنوب سوریه برای حفاظت از اردن مواجهیم.
آخرین آنها نشست هماهنگی در بحرین برای تحقق این امریعنی تحمیل رهبری امنیتی آمریکا-اسرائیل است.

واضح است که صداهای بلند در این راستا، در مطبوعات اسرائیل، مراکز تحقیقاتی آمریکایی و صهیونیستی و حتی نشریات عربی، تلاش می کنند توجه را از کشتارهای اسرائیل در غزه، حملات شهرک نشینان در کرانه باختری رود اردن و روند توسعه شهرک ها و مصادره اراضی فلسطینی‌ها،منحرف کنند. به‌ویژه که وضعیت کرانه باختری ترس و نگرانی واقعی اردن را از تخلیه اراضی فلسطینی‌ها و آواره‌شدن به اردن پدید می‌آورد. اما این موضوع با ادعاهایی مبنی بر وجود تهدید وجودی برای اردن و نادیده گرفتن اظهارات علنی مقامات اسرائیلی در مورد طرح اخراج و جابجایی فلسطینیان پوشانده می شود . ممکن است مانع طرح دعوت وزرایی چون ایتامار بن گویر و بزالل اسموتریچ – رهبران شهرک نشینان- برای کوچاندن فلسطینی ها به شرق اردن ولی این موضوع به افراط‌گرایانی مانند وزیرانی چون بن غفير و اسموتریچ محدود نمی‌شود، بلکه به کل دولت اسرائیل و همچنین تغییر جامعه اسرائیل به سمت راست افراطی و موج بی‌سابقه نفرت بین اسرائیلی‌ها محدود می‌شود. اعراب نه به کشتن فلسطینی ها در کرانه باختری یا غزه اهمیت می دهند، نه صلح با اردن یا… . نژادپرستی در اوج است و هر عربی اشتباه می کند که امکان همزیستی با اسرائیلی ها را تصور کند. زمانی که چیزی که کل جامعه را به حرکت در می آورد شعار “یا ما یا آنها” است.
چشم انداز اسرائیل همین بوده “تسلط بر منطقه”،فقط واضح تر شده است. این سلطه از طریق تسریع روند عادی سازی کامل و پیوند جهان عرب با پروژه های اقتصادی، به ویژه پروژه هایی که به اسرائیل اجازه می دهد منابع انرژی در جهان عرب را تصرف و یا در آن مشارکت کند( تسلط بر منابع و ائتلاف نظامی و امنیتی عربی و اسرائیلی ) انجام می شود. این بدان معنا نیست که جهان عرب هیچ هشدار یا ترسی در مورد ایران و تلاش های آن برای گسترش کنترل منطقه ای خود ندارد، بلکه با ادعای اینکه نیاز به حمایت نظامی آمریکا و اسرائیل برای کشورهای عربی وجود دارد، توجه را از پروژه شهرک سازی نژادپرستانه استعماری منحرف می کنند. به ویژه اردن که چیزی بیش از یک استتار و مشارکت در دستیابی به پروژه صهیونیستی و حمایت از آن نیست، حتی نشان دهنده خصومت با فلسطینی ها و عرب ها به طور کلی است.

تحقیر خون فلسطینی ها و امنیت ملی اعراب به حدی رسیده است که قتل عام ها انجام می شود و در صفحه نمایش ها نمایش داده می شود، در حالی که اقداماتی برای تعیین مرز تحقیر خون های ریخته شده و امنیت اعراب انجام می شود.
دیوید شنکر صهیونیست را دیدیم در 5 ژوئن مقاله ای را در وب سایت موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن به ما ارائه کرد و هشدار داد که وضعیت اردن حساس است و ثبات آن از سوی ایران، حزب الله و حماس در خطر است. با این حال، او خواستار افزایش کمک های نظامی آمریکا به اردن نیست، بلکه با تهدیدی پنهان هشدار می دهد که هیچ جایگزینی برای اردن جز تعمیق همکاری های امنیتی استراتژیک با اسرائیل وجود ندارد. اینجا و از اردن می خواهد که چشم خود را بر جنگ نابودی و خطر گسترش شهرک سازی در فلسطین ببندد و به اسرائیل پناهنده شود. اقدام شنکر، در تحقیر ترس اردنی ها از اسرائیل آشکار است، صهیونیسم خود را پنهان نمی کند و نقش خود را در ارتقای هژمونی اسرائیل در منطقه ایفا می کند. جدیت این مقاله و موارد مشابه آن در این است که با اقدامات اخیر آمریکا برای تحمیل رهبری امنیتی آمریکا و اسرائیل همراه است که آخرین آن نشست هماهنگی در بحرین برای تحقق این امر بود.
مشکل این است که سخنان گستاخانه شینکر توسط دوستانش در اردن تحریم نمی شود. خطرناک ترین چیز این است که کشورهای عربی عادی سازی با اسرائیل را متوقف نخواهند کرد، زیرا تحقیر خون فلسطینی ها و قتل عام انجام و در صفحه نمایش داده می شود ، در حالی که گام هایی برای تعیین مرز تحقیر خون های ریخته شده و امنیت ملی اعراب در حال انجام است.

————————————

منبع
هل بدأ ترسيم حلف ناتو عربي – إسرائيلي؟

مطالب مرتبط

نویسنده: حسين مجدوبي |مترجم : علی سرداری

واشنگتن نیز فراتر از همه این‌ها معتقد است، از گسترش موشک‌های مافوق صوت و در اختیار داشتن آن‌ها توسط تعدادی از کشور‌ها می‌ترسد، و می تواند همانطور که در حال حاضر در مورد موشک‌هایی که ایران و ترکیه تولید می‌کنند و نقش آن‌ها در جنگ روسیه و اوکراین اتفاق می‌افتد، برای آمریکا باعث دردسر شود.

عبدالله خلیفه الشیجی | مترجم: علی سرداری

اسرائیل نزدیکترین، قویترین و بزرگترین متحد خود را  بیش از یک سطح تحریک کرده است. علیرغم اینکه ایالات متحده یک ناوگان دریایی را در دریای مدیترانه و دو ناو هواپیمابر با کشتیهای همراه آنها و هزاران تفنگدار و سرباز آمریکایی را در خلیج فارس بسیج میکند تا ایران را از انتقامگیری علیه اسرائیل بازدارد، نتانیاهو همچنان به تحریک و به چالش کشیدن بایدن ادامه میدهد. میانجیها با هدف طولانی کردن و گسترش دامنه جنگ بیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از پذیرش هرگونه پیشنهاد آمریکایی امتناع می کنند.

مهسا تاجیک

گرچه عقلانیت اروسی به این دلیل که لبریز از "شهوتِ بودن" و "سودای زندگی" است، امروز قابلیت پس زدن و اعراض از سلطه و استبداد دینی را دارد، اما چون مهار نخورده است و  ابعاد ناهوشیار و تکانشی اش والایش نشده است، بعید بنظرنمی رسد که فردا و فرداها خود شکل فجیع تری از سلطه را بازتولید کند چرا که هر نوع خردی که دیالکتیک میان دو بخش روح و نفس انسان را نادیده بگیرد، راه را برای تحولی اصیل  و زاده شدن انسان های نو سد می کند. ممکن است در عرصه سیاسی فرم ها و نظام ها تغییر کنند اما در واقع انسان تازه ای متولد نمی شود. فرم ها نو می شوند و انسان ها در کهنگیشان می پوسند. اساسا نوزایی در دیالکتیک میان نفس و روح اتفاق می افتد. هم رویکردی که قائل به معنویتی خشک و خالی و فرمالیته و ظاهری و متشرعانه باشد و در آن نفس و میل و معنویت راستین نادیده گرفته شود (مانند عقلانیت فقاهتی کنونی) و هم رویکردی که در آن برای نو شدن خاستگاه لیبیدویی و مادی در نظر می گیرد و حتی زیبایی و معنا را با شاقول امر مادی می سنجد(مثل عقلانیت اروسی) هر دو محکوم به شکست است و انسان را ناتوان از نو شدن می کند. در غیاب انسان نو، سلطه وقت را مغتنم می شمارد و خود را نونوار می کند و بارها و بارها رخ می نمایند.

مطالب پربازدید

مقاله