اکنون از اسلام سیاسی چه باقی مانده است؟

 حيدر ابراهيم علي اهل سودان است و  دکترای فلسفه در علوم اجتماعی را از دانشگاه فرانکفورت آلمان گرفته است و به  3 زبان عربی ، انگلیسی وآلمانی مسلط است. وی در زمینه فلسفه اسلامی و نسبت آن با اسلامگرایی صاحب آثار فراوانی است. این متن مقاله ای از او در روزنامه القدس العربی است که توسط آقای علی سرداری ترجمه شده است. وی در این متن به تناقض ها و شیوه های جریان های اسلامگرا پرداخته است.

متن کامل نوشته حیدر ابراهیم علی به شرح زیر است:

از دهه هفتاد جریان های  “اسلام سیاسی ” از شرایط  بهره گرفته  و حضور خود را  درمیان احزاب وسازمانهای گوناگون نشان داده  و   خود را پیام آور ومجری  “اسلام سیاسی”  دانسته و آن را نظامی برای هر زمان و مکان  شایسته و کار آ مد معرفی می کنند . از طرف دیگربر محور این شعارکه«اسلام راه حل همه ی مشکلات است»  فعالیت کرده  و بر آن تاکید می کنند و بر این باورند که “اسلام تنها  مدلی است ” که می تواند با چالش های تمدنی  دربرابر بشریت در اوایل قرن بیست  یکم  روبرو گردد. از این زمان جهان شاهد گستردگی   جریان اسلام سیاسی شد. اشتباهی که برخی این پدیده را« دوره رشد » اسلام سیاسی نامگذاری کردند.  در صورتی  در آن زمان صعود و رشد اسلام برمبنای  نو آوری واجتهاد  و ابتکار و اراء برنامه های سیاسی قرارگرفته بود اما این روند نه تنها عملی نشد بلکه جریان اسلام سیاسی غرق در شعارها و  جنجال ها وغوغا سالاري و عواطف دینی گردید  و با رویکرد “پوپولیستی ” همراه  با  نوعی سطحی نگری  “عوام گرا یی” بر پیکره ی اسلامگرایی سایه انداخت.  درهمین  راستا بود که دانشمندان علوم سیاسی و جامعه شناسان در راس آنها “آصف بیات ایرانی “و “اولیور روی  “فرانسوی به صورت ویژه به تبلیغ  مفهوم “پسااسلامگرایی”  با عنوان تقلیل پدیده اسلام سیاسی وفکری  پرداختند، این پردازش، علی رغم حضورفشرده سازمانی آنها در برخی از کشورهای اسلامی بود. در این باره، اولین مقاله  درسال 1996 در مورد «ظهور یک جامعه پسا اسلامگرا” نوشته شد – به عنوان مثال  ایران، و سپس   برروی «انقلاب های پس از اسلام گرایی» تاکید شد.
در مرحله دوم  برنسل جدید”پسا اسلامگرا” تاکید شد وکتاب هایی مانند: «تجربه اسلام سیاسی» و » جهانی بودن اسلام »و “جهل مقدس ” را به  رشته تحریر در آوردند.

بسیاری را با واژه هایی مانند اسلامگرای سرگرم می کنند ، هدف از این کار این است که این واژه ها را از هرجهت  تهی و خالی از معنا و محتوای اجتماعی و فکری کرده  و آنها را دگرگون کنند.  اکنون این مفهوم  را بر روی واقعیتها محدود بنا  می کنند و وآن را منحصردر چند واژه و از همه مهمتر آن را به عنوان نماد و  یا رمز درمی آورند وهمان را برای ذهن تصویر ومعنا  می کنند. ولی من در تجزیه و تحلیل شخصی  خودم فرق می گذارم  بین: مسلمان، اسلامی و اسلامگرا.
نخست اینکه  یک مسلمان در تلاش است در حالت عادی تا آنجا که ممکن است به تعهد دین و سنن  اسلامی خود پایبند باشد.
دوم،  اسلامی فراتر از مسلمان می رود. اسلامی،  اعتقاد به جهان شمولی اسلام  دارد و آن را تنها درعبادت خلاصه نمی کند.
سوم، اسلامگرا فراتر از آن دو می رود و می گوید: هدف اسلام گرایان ایجاد یک دولت اسلامی است.
اسلامگراها بر این نظرند که اسلام  نظام سیاسی ایده آلی است  و عناصرآن مجموعه ای از قوانین  اقتصاد ی و  فرهنگی یکپارچه هستند. آنها  اعتقاد دارند که رژیم اسلامی «به اصلاحات در دنیا می پردازد و به علاوه پس از مرگ نیز باعث رستگاری خواهد شد.»
پس اسلام در افکار اینها «دین و دولت»  است و در ضمن ازمیان همین شعارهاست که تفکر تکفیریها، سید قطبیها و نیروهای افراطی و تروریستی  شکل گرفتند. آنها اقدامات خود را با تفسیر جزمی ودگم بر اساس این آیه توجیه می کنند.: «ومن لم يحكم بما أنزل الله فأؤلئك هم الكافرون».
واما مرحله «پس از اسلامگرایی» به کاهش شور و شوق برای این ایده ها در میان جریان های اسلام سیاسی کلاسیک کاسته می شود. البته نیروهای افراطی از این وضعیت رنج  خواهند برد و با اعلام  خلافت اسلامی در میان مرز واقعیت و توهم  قرارخواهند گرفت.

درتوصیف و تعاریف «پسا اسلامگرایی» و  همچنین علل  بسیار متنوع و متناقض آن سخن بسیار گفته اند و مهمترین علتی که در این مورد  معرفی شده ، برخورد گفتمان های  جدید اسلامگراهایی بوده که آن را مورد تعمق  بیشتر قرار داده اند. یکی از دلایل اصلی شان، آزمایش وبرخورد اسلام با واقعیت هاست که نتیجه این “برخورد ” باعث شد تا مدل هایی مانند ایران، سودان و پاکستان  شکست  بخورند. در آغازِ گسترشِ اسلامگرایی ، تعدادی از محققان، به موضوع  گسترش آموزش و پرورش و رشد اقتصادی توجه داشته اند ، درهرحال در این دوره ، نگاه اسلام گرایی  همراه با تناقض  هایی هم   شده– زیرا    بر سرکوب و به حاشیه راندن  گروههایی درجامعه منجر شده  است .

اینجا نیاز به تعریفی که ” امکان” اجماع در میان تعدادی از پژوهش گران مسلمان و غیرمسلمان  میسر باشد احساس  شد ،  از این رو بر “پسا اسلام گرایی”  تمرکز شد، تا آمیزشی  بین دینداری ومطالبات حقوقی و تکالیف  به عمل آید و برای اینکه  همه  این ها منجر به   آزادی از انجماد شود، باید از این ایده  دوری می گزیدند  که “حقیقت دینی  کثرت گرایی وبرابری در انحصار دولت باشد”،  در چنین حالتی لازم آمد ،اعتقاد وآزادی وتاریخ گرایی به جای متون ثابت وآینده جایگزین گذشته شود. بدیهی است، در چنین وضعیتی قدرت “دولت “به نفع “فرد ” کاهش  یافته و  احترام به “آزادی های فردی ”  به نسبتی لحاظ شود.
در این مورد، جامعه باید بیاموزد  که “دین می تواند یک امر شخصی و خصوصی باشد” . دولت نباید در وجدان مردم دخالت کند و نظارت بر باورهای آنها داشته باشد،  دولت باید به ارائه خدمات دنیوی به منظور بالا بردن کیفیت زندگی مردم  بپردازد.                     ازسوی دیگرجنبش های اسلام گرا  این موضوع را مورد بررسی قرارداده  ، که  آیا اولویت دولت باید ” تمرکزروی  قدرت سیاسی باشد و یا روی جامعه؟ ”
بدینگونه اسلامگراها بر قدرت ودولت پیروز شده  و در حال حاضر، آن را به  دست گرفته و به نمایش  نیز گذاشته اند: ” البته خداوند قدرت را  تقسیم می کند نه  “قرآن  را”. با چنین اوصافی بود که  پروژه  اسلام “سیاسی، تمدنی ” به پایان کار خود رسید ، چون پروژه اسلام “سیاسی -تمدنی ” با اسلامگرایان، سیاسی شده  وشیوه آنها منتهی به دیکتاتوریهای سرکوبگر ودولتهای شکست خورده انجامید  وآن هم در تمامی  زمینه ها  و بر اساس تمامی استانداردهای موجود . ازاین زمان،آن چه اسلام گرا را از”پسا اسلامگرا” متمایز کرد ، این بود  که نباید تفکر”اسلامی “را توسط دستگاه دولت برجامعه تحمیل نمود، حداقل در تئوری.

به طور روشن ایده «تجدید نظرطلبی »  درمیان اسلامگرایان وجود داشته،  حتی دراین دوره اخیر به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است وفراتراز ایده  «تجدید نظرطلبی » تضاد میان بزرگان اسلام گرایان است. لازم به یاد آوری است –  آنچه که اکنون مورد تجدید نظر طلبی قرار گرفته است،همین نظرات و مواردی است که تاچند سال پیش بخشی از  گزاره های ثابت و لایتغیر به حساب می آمدند ، ولی اکنون ما مشاهده می کنیم که آن موارد به سرعت وبه طور مستمر در حال تغییر وتحول هستند. مواردی که اکنون  مورد تجدید نظر طلبی قرار گرفته اند. اسلامگرایان در گذشته کسانی را که همین موارد را مورد  نقد قرار می دادند  متهم می کردند که اینها    به مقدسات توهین کنند.  بسیار جای تعجب است، که تغییروتحولات درهمه احزاب اسلامی به ویژه درمیان  احزاب قدیمی اسلامگرا  وجود داشته  و  درعین حال آنها از حزبهای «سکولار»   متمایز هم می شده اند. در همین راستا بود که همان حزبهای اسلامگرا کم کم تغییر جهت داده  و عنوانهایی چون حزب «آزادی و عدالت» یا «عدالت و توسعه» یا «النهضت»  برای خویش انتخاب کردند . در صورتی که همه ی این واژگان از دست آوردهای  “موج چهارم دموکراسی غربی” می باشد، نه بر گرفته از میراث اسلامی.
به همین خاطر است  که این سمت گیری احزاب  باعث شد تا اسلامگراها هم عملا در دوره “پسا اسلامگرایی” قرار گیرند.علت این چرخشها به خاطر افزایش فشارهای  دموکراتیک بر اسلامگرایان  بوده، برای مثال، حزب «نور» سلفی تلاش می کند نشان  دهد که حقوق غیر مسلمانان و زنان را نیز  قبول دارد. زیرا در  لیست انتخاباتی  خود نام یک خانم  “قبطی” را قرارداده ، درحالیکه  “جریان سلفی” برای تطبیق شریعت اسلامی فعالیت می کند،این پرسش مطرح است آیا با قراردادن نام خانم قبطی در  «فهرست» انتخاباتی خود این رویکرد رابه جای اهل ذمه قرار داده  است ؟ یعنی این خانم قبطی حقوقی مثل یک مسلمان دارد ؟ !! ما همچنین در تبلیغات سلفی ها می بینیم ،در یک “مستطیل سیاه ” که در آن یک تصویر”سیا ه ” به جای اسم یک نامزد محجبه به نام «مادر فلانی .»   دیده می شود .همه این عقب نشینیها و تغییرات،  ما را در اصل به  یک خروجی  شرعی  به نام  « فقه الضرورة » رهنمون کرده ، که همه چیزرا ممکن و یا مجازو مشروع می سازد. این یک روش عملگرایانه است  که  با دور زدن ” اسلامگرایی”  بُروز یافته است .ما در “فقه الضروره” به این مرحله می رسیم که، “واقعیت، شرایط انسان واقعی امروزاست” که باعث صدوراحکام شرعی می گردد”،در اینجا است که مقدس به نامقدس بدل می شود، در این هنگام است که بشراین حق را به خودش می دهد در درک وفهم دین به تفسیر از آن متوسل شود. بدین ترتیب عمل به “فقه ” ضرورتا – ضوابط والتزام به اصول ثابت را کاهش می دهد. «وما فرطنا في الكتاب من شيء»؟  من نمی دانم موضع اسلامگراها نسبت به این آیه چه می باشد: ما در” کتاب »چیزی را نادیده نگرفته ایم؟

با توجه به تجدید نظر طلبی های اسلامگرایان درسالهای اخیر چیزی از شعارها وافکاراسلامی سیاسی و آثار وبقایا ی اسلام گرایی  باقی نمانده است .از سوی دیگر اکنون دراین مرحله اسلام گرایان درهمه زمینه ها به میانه روی روی آورده ا ند. به ویژه  با کاهش قدرت دولت ،  افزایش  حضور  “فرد” را درقدرت پذیرفته اند ، طرفداران اسلام سیاسی اکنون به این   موضوع اکتفا کرد ه ا  ند که با تکیه  به داده های  کلی تمدن اسلامی   برای شکل دادن “جامعه متمدن “کوشش کنند.
اما  دراینجا با پذیرش این روند این پرسش  نیز پیش می آید که این گرایش “خلاء فکری موجود ” را که درمیان هواداران خودش به وجود آمده یعنی  تغیر جهت ازحکومت اسلامی به جامعه متمدن راچگونه پاسخ  خواهد داد، اموری  که درپرده ابهام صورت  گرفته است.
در اینجا داستانی به ذهنم خطور کرد که نقل آن  بدون فایده نخواهد بود –”در این داستان نشانه هایی ازنحوه و روند عملی اسلامگرایان   نهفته است :”
،مردی ازاهل کوفه  به سمت ” شتری” که مال او بود رفت  درحالیکه  مردی از اهل دمشق آن را از صفین به دمشق آورده بود ،مرد دمشقی آن را متعلق به خودش می دانست ، اهل صفین این ” شتر”را از آن خویش می دانست با این استدلال  به او گفت  “تو آن  را در صفین تصاحب کردی وبه اینجا آوردی؟” این درگیری بالا گرفت وموضوع به معاویه عرضه شد،مرد دمشقی 50 نفر را به عنوان شاهد پیش معاویه برد وآنها شهادت دادند که این بچه شتراست،معاویه هم بر اساس شهادت شاهدان نظر داد که این بچه شتر است،پس باید این بچه شتر به دمشقی داده شود، مرد اهل کوفه گفت “خدا شما را اصلاح کند این شتر است نه بچه شتر” معاویه گفت “دیگر حکم داده شده وکار به پایان رسیده “وبعداز این قضاوت  ، آن جماعت پراکنده شدند. معاویه مرد کوفی را خواست از او قیمت شتر را جویا شدوپول آن را به او داد واو را راضی کرد، معاویه به آن مرد کوفی گفت، به علی بگو” هزار مردی که همراه من با اودر صفین می جنگیدند فرق بین بچه شتر وشتر را نمی دانند. هنگامی که معاویه  به آنها دستور می دهد آنها اطاعت می کنند ، معاویه  در مسیر صفین نماز جمعه را در روز چهار شنبه به جا آورد،اینها در هنگام جنگ سرهایشان را به فرمانده می سپرند وچشم بسته در اختیار فرمانده قرار می گیرند”.
جریان های اسلام گرا در عصر ما مانند دوره معاویه از آگاهی کاذبی برخوردار هستند –  در همان سطح  وبه همان شیوه معاویه دارند  به مسیرخود ادامه می دهند – بسیج مردمی که پشت  سراسلام گرایان  قرار دارد،  از پادشاه  زیرک وبنیان گذار العضوض این شیوه باقی مانده (البته این ضرب المٍثلی است ازبرای حاکم ستمگری که به هیچ قاعده بازی باور ندارد ).

مطالب مرتبط

چرا لایحه حجاب و عفاف در شرایط کنونی تصویب شد؟

منحرف کردن افکار عمومی
تصویب این لایحه در شرایطی که ایران با بحران‌های اقتصادی عمیقی مانند تورم، بیکاری ، کاهش ارزش پول ملی، فساد سیستماتیک از سویی و انزوا ، محدودیت و تحریم از سوی دیگر روبرو است، می‌تواند ابزاری برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات اقتصادی و وضعیت خطیر منطقه ای هم باشد..

منشا خشونت از ديد هانا آرنت به مناسبت سالروز درگذشت او

هاناآرنت اين اقبال را در ايران داشته است كه بسياري از كتاب‌هاي او ترجمه و منتشر شده، ولي كمتر كتاب‌هاي او خوانده شده و كمتر از آن انديشه‌هاي او وارد حوزه عمومي شده است. درعوض آنچه در فضاي عمومي به او نسبت داده‌ مي‌شود غالبا مشتي شعار سياسي موافق مشهورات است كه با تبليغات گروه‌هاي سياسي مناسبت دارد. در مقابل، خصيصه تمام نوشته‌هاي او اين است كه در مشهورات سياسي چون و چرا مي‌كند. او در هر بحثي وارد مي‌شود خواننده را با تحليل‌هاي خلاف‌آمد عادتش غافلگير مي‌كند. او كه خصلت سياست دوران ما را دوري از تفكر مي‌داند و مي‌خواهد از «فعاليت كهنه و نامتداول تفكر» در حوزه سياسي و اخلاقي دفاع كند، در ايران با چنين‌تقديري مواجه شده است كه مدافع پيش‌پا افتاده‌ترين و تبليغاتي‌ترين شعارها قلمداد شود و اين عجيب نيست، زيرا سياست ايران نيز چندان علاقه‌اي به فعاليت كهنه تفكر ندارد. ما به مناسبت سالروز درگذشت او در اين يادداشت كوتاه به يكي ازنوشته‌هاي كوتاه ولي مهم او مي‌پردازيم كه بي‌ارتباط با مسائل سياسي جامعه ما نيست.

که همه حیات و ممات افراد تحت کنترل و نظارت است،

سعید مدنی: سال ۱۳۷۶ در سمینار فقر و نابرابری در ایران، اقتصاددان توسعه‌گرا، دکتر محسن رنانی، در مقاله‌ای نشان داد در پی اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی پس از جنگ، خط فقر مطلق بالاتر از خط فقر نسبی قرار گرفته است و این به‌مثابه وارونگی در اقتصاد، آثار و پیامدهای فاجعه‌آمیزی خواهد داشت. مطمئن نیستم امروز آن وضعیت تکرار شده یا نه؟ اما وقتی درآمد سرانه در مدت یک دهه از 7.4 میلیون تومان در سال ۱۳۹۰ به 5.2 میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ رسید، وقتی در همین فاصله نسبت هزینه ۱۰ درصد ثروتمندترین به ۱۰ درصد فقیرترین از 11.09 برابر به 12.86 برابر و هزینه ۲۰ درصد ثروتمندترین به ۲۰ درصد فقیرترین از 6.78 برابر به 7.69 برابر و خط فقر مطلق خانوار چهار‌نفری از یک‌میلیون‌و ۷۰۰ هزار تومان به چهار‌میلیون‌و ۵۰۰ هزار تومان رسید، همه فهمیدیم که آوار نابرابری بر سر ملت بزرگ ما بیش از گذشته ریخته است.

مطالب پربازدید

مقاله