احسان شریعتی به مناسبت پنجاهمین سالگرد انقلاب الجزایر و تشکیل سمینار بررسی اندیشه وآثار فرانتس فانون به الجزایر دعوت شده است. وی در این سمینار تحت عنوان « الجزایر به مثابه یک ایده و پروژه ی جهان شمول رهایی نزد فانون» به سخنرانی پرداخت .
وب سایت احسان شریعتی دراین باره نوشته است: بمناسبت پنجاهمین سالگرد استقلال الجزایر، از هفته گذشته (یک تا ده ماه ژوئیه)، گردهمآیی بزرگی با موضوع بررسی اندیشه و آثار فرانتز فانون به ابتکار انتشارات آپیک در الجزیره و با پشتیبانی ٫آژانس الجزایری تشعشع فرهنگی٬ و وزارت فرهنگ الجزایر در شهر الجزیره آغاز به کار کرد. سه روز نخست به کنفرانسهای روشنفکران اختصاص داشت و روزهای بعد به آتلیههای ادبی و هنری، با الهام از آثار و روح فانون٬و با حضور فرزندان او. هدف از این یک رشته کنفرانسها فراهم آوردن دیدارهایی میان روشنفکران نامآشنای اروپایی، افریقایی، آسیایی، و جهان عرب بود. اکثریتِ مستمعین، گذشته از اهل مطبوعات و دانشجویان، متشکل از روشنفکران و کارشناسان حوزههای مختلف علوم اجتماعی بود.
در روز اول، پس از سخنرانی سمیر امین متفکر مصری و پیام خانم میری فانون-ماندس فرانس دختر فرانتز فانون، احسان شریعتی که از ایران به این گردهمآیی دعوت شده بود با عنوان «الجزایر بمثابه یک ایده و پروژهی جهانشمول رهایی، نزد فانون» بزبان فرانسوی به ایراد سخن پرداخت، و پیشنهاد وی که با استقبال حضار مواجه شد، ساماندهی گفتگوی مستقیم و ارجاع متقابل میان روشنفکران جهان جنوب، شرق، و بویژه عرب و مسلمان بجای تکرار ملالآور و مراجعهی مدام به متفکران غربی بود.
وی با اشاره به نحوه آشنایی خود و پدرش و ایرانیان با آراء و آرمانهای فانون، ضمن تبریک به مردم الجزایر برای کسب پیروزی و پایداری ایشان در بازسازی کشور، بر ضرورت بازبینی بیلانِ کشورهای رهاشده از یوغ استعمار در نیم قرن گذشته تأکید نمود. آنگاه با ملاک قرار دادن چشماندازهای فرانتز فانون کارنامهی این کشورها را در تحلیل نهایی چندان مثبت ندانست. همچنین با اشاره به دیدگاههای فانون از خلال مکاتباتش با دکتر شریعتی، که پروژهی اصلاح یا رفرماسیون در جهان اسلام را از پی سیدجمال اسدآبادی (معروف به افغانی) و اقبال لاهوری پیگیری مینمود، پیشبینیهای فانون را درمورد خطر تنشهای بینا-دینی و بینا-قومی پیامبرانه و همچنان قابل تأمل خواند. وی با اشاره به تجربهی ایران که امید بسیاری را در جهان و میان روشنفکران برانگیخته بود، ضمن اشاره به چرخشها و عقبگردها و..، چشمانداز اصلِ انقلاب را هنوز ناتمام و در حال شدن دانست و نقش روشنفکران و نیروهای تحول و ترقیخواه را در آیندهی جنبش و جامعه تعیینکننده دانست. مفهوم دیگری که شریعتی به آن پرداخت ٫خشونت، دفاعی در رفتار استعمارزده بود که در آثار فانون با تحلیل روانکاوانه-پدیدارشناختی آن روبرو میشویم. پس انتقاد هانا آرنت که ممکن است در مور سارتر مصداق بیشتری داشته باشد، در مورد فانون صادق نیست. مشی ٫عدم خشونت٬ یا آهیمسای گاندی در زمینهای دیگر و در برابر دشمنی متساهلنما، با مشی دفاع مشروع و مردمی مسلح در برابر اشغالگر خارجی خشن ریشهسوز، تناقضی ندارند (یکی از سخنرانان هندی، کریشنا مورتی، بعدا با اشاره به این مقایسهی شریعتی، مشی گاندی را از جمله در الغاء ٫سیستم کاستی، هندوستان که با سیستم طبقاتی سایر جوامع قابل مقایسه نیست و ورور و خروجش مسدود است، غیرمؤثر و ناکافی دانست).
پس از سخنان شریعتی در بخش پرسش و پاسخ و بحثی داغ، سمیر امین پروژهی رفرماسیونِ ٫النهضة٬ را در تاریخ ٫سقط جنینی٬ خواند که به سلفیسم ٫گذشتهگرا٬ی نوحنبلی-وهابی در کشورهای عربی انجامیدهاست. همچنین ارجاع بنیانگذاران این جریان را به رنسانس همراه با سوءتفاهم دانست، زیرا بازگشت به منابع اولیه در رنسانس اروپایی به آثار کلاسیک یونان و لاتین و نه متون مقدس مسیحیت بود. احسان شریعتی اما در پاسخ یادآوری نمود که ارجاع بنیانگذاران نهضة و ایضا شریعتی به پرتستانتیسم و رنسانس بود که نه فقط ادبیات کلاسیک، بلکه با بازگشت به متن مقدس و بازخوانی و ترجمه آن به زبان ملی، هم در رفرماسیون لوتری و هم در اومانیسم اراسمی، نوعی بازیابی تجربه مذهبی اولیه معطوف به نقد نهاد دینی و اصلاح دین با توجه به مقتضیات دنیای مدرن بود. و بدون این نقد به تعبیر مارکس نقد دولت واجتماع در ادوار بعدی ناممکن مینمود. شریعتی چرخش در جریان نهضت به سمت بنیادگرایی را پس از رشیدرضا در مصر و مودودی در پاکستان پدیدهای غیراصیل، واکنشی، زیر نفوذ سرمایهگذاری شیوخ عربی و میدان دادن قدرتهای غربی، رادیکالیزاسیون تضاد طبقاتی ناشی از فساد تدریجی دولتهای ناسیونالیستی-نظامی و ..، دانست. همچنین در ارزیابی بیلان کشورهای به استقلال رسیده، سمیر امین داوریهای ٫ارزشی٬ مبنی بر ٫شکست٬ یا پیروزی پروژهی فانون را غیرواقعبینانه خواند و در مجموع، آنچه رخ دادهاست را محصول امکانات، مقتضیات، ضروریات دورهای و شرایط اجتماعی-اقتصادی تاریخی معین دانست.
آلیس شرکی، روانکاو فانونشناس فرانسوی، نیز از تفاوت ارجاع به اسلام انقلابی در تفکر شریعتی با انواع هویتگرایی واکنشی پرسید و فانون را مخالف هر نوع هویتگرایی خواند. شریعتی با تأکید بر اینکه جهانروایی یا اونیورسالیسم فانون و شریعتی نافی چندگانگی هویتی و بهرسمیت شناختن هویتهای چندگانهی ملی و مذهبی نیست، میان داشتن هویت بطور طبیعی با ٫هویتگرایی٬ تمایز قایل شد و جهانشمولی را بعنوان مقولهای میانتهی، انتزاعی و فراگیر در برابر جهانروایی برآمده از شناسایی متقابل هویتها قرار داد.
پس از شریعتی قرار بود طارقعلی روشنفکر معروف پاکستانی سخنرانی کند که بدلیل مشکل مدارک حضور نیافته بود. در پایان، سخنرانان روز اول که با این جمله از فانون مزین شده بود: «.. ما نمیخواهیم شتابان به کسی برسیم..» (دنباله روی از مُدل اروپا برای جبران عقبماندگی) بر ضرورت برپایی مجدد آنچه ٫باندونگ خلقها٬ نامیدند (با اشاره به کنفرانس باندونگ که در 1955 اصل و قطعنامهی «حق تعیین سرنوشت خلقها» را تصویب کرد و ٫جنبش غیرمتعهدها٬ را به رهبری نهرو و ناصر و تیتو، تحرک بخشید) تأکید داشتند. سخنرانان هندی در روزهای بعد این چشمانداز را در قیاس با زمینهی کنونی جنبش ضدجهانیشدن یا جهانیدیگرخواه و آلترموندیالیسم مورد بررسی قرار دادند.
هرچند احسان شریعتی در این میان، مفهوم و مُدل و تجربهی «دمکراسیهای هدایتشده» را مورد انتقاد قرار داد و با حمایت مشروط و ضمنی از خیزش خلقهای عرب و مسلمان، نسبت به خطرات و انحرافاتی که سایر سخنرانان مورد نقد قرار داده بودند که میتواند بهار را به پاییز عربی تبدیل کند، بر ضرورت هشیاری عمومی در عدم مداخلهی قدرت های خارجی و انواع استبداد و قهقراگرایی داخلی تاکید کرد.